یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

خون دل ها خوردم!

همدردی با جلیل صفربیگی ... !

از دست زمانه خون دل ها خوردم

چون برگ خزان فتادم و پا خوردم

گفتند که بچه عاشقی کار تو نیست

کردم! و چو کاغذ از وسط تا خوردم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد