یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

آری این چنین بود ...

تاریخ بزرگترین دیکتاتور است. کاری ندارم که چه می گویند و چه می اندیشند. کاری ندارم که بر ما چه شده است و چه در انتظار ماست.

ولی بیست و اندی سال پیش در چنین روزهایی مردمی با تاریخ جنگیدند و آن را شکست دادند.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهرسا سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:15

بابا کلی شرمنده کردی!!!مرسی از نظرت...الهام این نوشته ها ناگهانی میاد به ذهنش منظورم اینه که چون خوب می شناسمش می دونم تکلف رو عمدا ایجاد نمی کنه...ولی خب خیلی ها نظر تو رو دارن.در مورد این مطلبت هم یه چیزی خواستم بگم پشیمون شدم...فقط بگم به نظر من گاهی وقتها عواقب شکست دادن تاریخ بیشتر از شکست خوردن از اونه...یعنی سربلندتریم اگه شکست بخوریم...البته اگه تاریخی از قبل نوشته شده باشه...که به نظر من این تاریخی که تو بهش اشاره کردی کاملا اثر مردمه ومردم نوشتنش...جنگ واقعی با تاریخ نبود...شاید با یه نظام چند قرنی بود به نام نظام پادشاهی ...گرچه فرقی هم ...بگذریم!!
راستی کاملا حق با تو بود در مورد عواقب ضد من نظر دادن !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد