یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

یادداشت های غریبه

از نرگس بی ریا و از یاس سپید، بر مردم روزگار ما هیچ مگو!

قالب جدید

این قالب جدید بد جوری زیباست.

طوری با من حرف می زند که هیچ یک از شعرهای سروده و ناسروده ام تا به حال نتوانسته اند!

بوی فراموشی می دهد.

با نگاهی پر از حسرت به خاطرات ساده ی گذشته ی این خانه، با کلمات یک عاشقانه ی کوتاه بازی می کنم. اما جای او اینجا نیست. دوست ندارم کسی بخواندش!

چه قالب قشنگی!

سادگی جای خود را به طراوت داده و همه چیز نو شده است.

گذشته را دیگر احساس نمی کنم! دیگر هیچ چیز احساس نمی کنم!

دیگر نمی توانم شبها به جای تسبیح صد بار نام او را به زبان آورم و از گیسوی او که به رنگ پاشیدن قافیه ها بود سخن بگویم.

حالا می فهمم که چه قدر تنهایی خوب بود ... دیگر این جا محرم اسرار من نیست.

ولی قالب زیبایی است! از قبلی خیلی بهتر است ...

شاید کمکم کند که فراموش کنم.

عشق را! سرودن را ... بی تابی را ... کسی چه می داند. شاید خودم را هم توانستم فراموش کنم ... شاید ... او را هم ... نه! او را نخواهم توانست ... ! مگر نه این که دلم سرودن را از او آموخت؟ مگر نه این که هر شعرم بوی او را می دهد؟

... من و انکار شراب این چه حکایت باشد

نظرات 2 + ارسال نظر
foroushgah چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 http://www.foroushgah.net

با آرزوی موفقیت برای شما
www.foroushgah.net

مهرسا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 23:10

راست می گی قالب آرامش بخشیه...مرسی از نظرت!فراموشی رو هم فراموش کن!:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد